دیوار

ساخت وبلاگ


از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی،نه میل سخن داریم

آوار پریشانی‌ست ، رو سوی چه بگریزیم ؟
هنگامۀ حیرانی‌ست ، خود را به که بسپاریم ؟

تشویش هزار «آیا» ، وسواس هزار «اما» ،
کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم

دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌ست
امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم

دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی‌بریم ، ابریم و نمی‌باریم

ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید ؟ گفتیم که بیداریم.

من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم

 

 

 

آرام تر سکوت کن...
ما را در سایت آرام تر سکوت کن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : i0919076e بازدید : 195 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 8:08